۱۳۸۴-۱۱-۱۵

او



من او را دیدم.
ایستاده بود،
در میانه ی فضایی که هیچ حد و مرزی را تعریف نمی کرد،
درخشان از رنگ هایی که در هم می آمیختند و آرام از هم می گسستند.

مسلط ایستاده بود،
به نحوی که گویی فضا،
او را در بر گرفته بود،
که رام او شده بود.

آئورا!
او تو را می نواخت.
"تو" را می دیدم که جزئی از "او" شده بودی
"او" ئی که " تو" شده بود.
و اصوات در زوایای ناپیدای فضا می شکستند و پخش می شدند.

و در دلم از تو می پرسیدم:

"چند ساله ای آئورا ؟

از چوب کدامین درخت ؟

چقدر باید از پاره شدن دوباره و چندباره ی
سیم هایت گذشته باشد تا به هنگام نواختن ات،
زمان از حرکت بایستد و رویایی حقیقی را القا کنی؟ "

و انگشتان او به هنگام لمس سیم هایت،
با تو یکی می شد،

" او" یی که "تو" می شد،

"او" یی که "من" بود.





.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

http://www.highzero.org/2001_documentation/images/Katt_a_blur_bw.jpg

j.a گفت...

no more 4 ]so[