۱۳۸۴-۱۲-۰۷

HoteL MusEo AteLieR sUL mAre


چه عاملی می تواند شما را به کشف فضای درونی هتل آتلیه،ترغیب کند؟

قطعا هماهنگی کامل این بنا با سایر بناهای اطرافش،نمی تواند در افزایش حس کنجکاوی مخاطب تاثیری بگذارد.

شاید در پس ظاهر بسیار ساده ی این بنا، عاملی نهفته باشد.
در جهانی که ویژگی مسلم آن،تکثّر و چندپارگی ست، وجود فضایی بی پیرایه که در تمامیت خود از نوعی وحدت برخوردار است،می تواند باعث جذب انسان هایی شود که می خواهند برای مدتی از کشمکش های درون جامعه دور باشند.
پس،وارد آن شویم.



در تعریفی سطحی و ظاهری از فضای لابی،می توانیم بگوییم که دیوارهای لابی پوشیده از کاغذهای روزنامه است و در حقیقت،این دیوارها مجموعه ای از عکس هایی با مضامین مختلف اند که در پس زمینه ای از کلمات ریز و درشت،دیده می شوند.
حالا کمی عمیق تر نگاه کنیم.پس از تاثیری که خواه ناخواه سادگی نمای هتل بر ذهن می گذارد،قرار گرفتن در چنین فضایی با کیفیت بالای بصری که بی نظمی و عدم القای مفهومی خاص،مجال فکر کردن را به مخاطب نمی دهد،سبب می شود تا مخاطب در جایگاه تماشاگری قرار گیرد که به دنیای بیرون می نگرد.بی آنکه درگیر آن شود.
دنیای بحث و نقدهای ناتمام و بهم ریختگی های بی ریشه و ریشه دار که در حقیقت بازتاب دنیای درون انسان هاست و می توان تصور کرد که شاهد درون خود بودن،بی طرفانه و از دریچه ای باز و وسیع،چقدر مشکل است.حال آنکه نقش تماشاگری که مخاطب در این فضا بازی می کند،به راحتی کسب می شود.

از هنگامی که مسافر برای گرفتن اتاق در هتل به سمت بخش پذیرش حرکت می کند،زمان جدا شدن از دنیای بیرون آغاز می شود.بخش پذیرش بسیار ساده تعریف شده. حداقل محتوای نوشتاری دیوارها و همچنین،کیفیت بالای بصری این فضای کوچک،که در ترکیب بندی عناصر سازنده ی میز و نقوش روی دیوار پنهان است، آدمی را آرام آرام با فضای درون هتل آشنا می کند.

این هتل،40 اتاق دارد و خدمات اصلی آن شامل بار،رستوران و گالری نقاشی روی سرامیک و مجسمه است.
از بین 40 اتاق،14 اتاق توسط برخی از هنرمندان ایتالیا،طراحی شده است.این 14 اتاق برای مسافرانی در نظر گرفته شده که مشتاق اند تا سفری درونی و ذهنی را تجربه کنند.
اثر هنری،موجودیت ناتمامی ست که طی ریشه گرفتن در ذهن انسان و مورد تحلیل ذهنی قرار گرفتن،کامل می شود و به تمامیت خود می رسد.این فرصت که مخاطب بتواند برای مدتی کوتاه با اثر هنری زندگی کند،سبب می شود تا اثر هنری و مخاطب دو پروسه ی متفاوت را طی کنند.اثر هنری به کمال و تمامیت خود نزدیک شود و مخاطب با وجهی دیگر از وجوه ناپیدای "همان دنیای همیشگی" آشنا شود.


: The Prophet's Room

اتاقی با نمای کاهگلی.تختی در بالای اتاق و همین.
فضا به منظور ستایش از پائولو پازولینی،طراحی شده است.اما ظاهرا تنها اثری که یادآور پازولینی باشد،شعر گل شبهای عربی اوست که دور تا دور اتاق نوشته شده.



سادگی فضا با ایجاد نوعی خلاء ذهنی،سبب معطوف شدن نگاه بر خط عربی می شود که دیوارها را چرخ می زند.معماری داخل فضا،هیچ چیرگی بر ذهن مخاطب ندارد و انتخاب نوع مصالح مورد استفاده در داخل فضا سبب می شود تا برای مدتی مکان و زمان قراردادی فراموش گردد و امکان تجربه ی ذهنی ِ بودن در زمان و مکانی میسر شود که دستیابی به آن چندان آسان نیست.
تنها روزنه ی رو به دنیای بیرون،پنجره ای ست که به سمت دریای مدیترانه اشاره رفته است.
پنجره،وجود دنیایی که «هست» را یادآور می شود.چیزی که نمی توان نفی کرد.
در حقیقت،این اتاق،خط فکری خاصی ست و پنجره،چشمی ست که بر اساس این خط فکری به دنیای بیرون می نگرد.

این اتاق توسط هنرمندان زیر طراحی شده است.:

Antonio presti,adele cambria,Dario bellezza


عکس های بیشتر؟


ادامه دارد...

۴ نظر:

ناشناس گفت...

سلام. مثل هميشه عالي و خواندني نوشته ايد. خسته نباشيد.

ناشناس گفت...

اول شخصا سفیدی های هتل، تصویرسازی های لابی هتل ( به خصوص آدم های کارتونی و بلایی که روشن و تیره ها سر خطوط پیشنهادی بنا می آورند)، و به قول شما مصالح مورد استفاده در اتاق هتل ( هزار و یک شب پازولینی را حتما دید ه اید و حتا شاید خانه های مغربی فیلم) را دوست داشتم. و دیگر این که شما فرصت و میل نوشتن برای جایی را دارید؟ اگر داشتید به من ایمیل بزنید.

ناشناس گفت...

با سلام دوست عزيز . ما وبلاگ شما را بررسي كرديم و آن را مفيد يا فتيم . ما خواستار تبادل لينك با شما هستيم . ما به شما به صورت داوطلبانه در معماري و شهر سازي لينك داده ايم و از شما تقضا داريم تا شما نيز به ما لينك بدهيد .
متشكرم محمد حامد .

ناشناس گفت...

سلام مطلبتون جالب بود. موفق باشید.