۱۳۹۹-۰۴-۱۶

میان بلوط ها






تابلوی «حریق»، اثر ماریا هلنا ویرا داسیلوا. تابلویی که او، دور از سرزمینی که عاشق‌اش بود، در اوج آواره‌گی ناشی از جنگ جهانی دوّم، به سال ۱۹۴۴ کشید. حریقی که ماریا تصویر کرده، هیزم‌اش سربازانی‌ست برافروخته به هزار جرقه‌ی خشونت و بی‌رحمی. او بی‌معنایی و ابتذال ذاتیِ بی‌رحمی را در ترکیب رنگ‌ها فاش می‌کند. تابلویی که به دلیل نام‌اش، قاعدتاً باید حسی غالب از گرما منتقل کند، در تناقضی محسوس، سراسر آغشته به لایه‌ای از رنگ قهوه‌ای‌ست که با رنگ‌های سرد آبی، مشکی و خاکستری درآمیخته است، شعله‌هایی تهی از گرما. سرمایی‌ که به قلب‌ها رسوخ می‌کند و زبانه می‌کشد.


و در میانه‌ی تابلو، ماریا گویی تشنه‌ی واقعه‌ای نیک، با رنگ‌های گرم فریادرسی را تصویر کرده است:
«تو کلام من را بشنو! تو به این جنگ پایان بده!»
آنکه در میان همین شعله‌ها گام برمی‌دارد و مصدر عشق و نوری گرمابخش می‌گوید:
«در میان آدمیان چنان گام می‌زنم که گویی در میان پاره‌های آینده؛ آینده‌ای که من می‌بینم. فکر و ذکرم همه این است که آنچه را که پاره-پاره است و معمّا و رویدادِ هولناک، یگانه گردانم و یکجا گرد آورم. و اگر انسان گردآورنده نمی‌بود و معمّاگُشا و نجات‌بخشِ رویداد هستی، چه‌گونه تابِ انسان بودن‌ام می‌بود؟»*
  

(*) از: چنین گفت زرتشت، کتابی برای همه‌کس و هیچ‌کس
فریدریش ویلهلم نیچه
مترجم: داریوش آشوری
نشر آگه
L'incendie (the Fire)~1944
Artist: Maria Helena Vieira da Silva