۱۳۸۴-۰۹-۱۷

...?....No FutUre


بن مایه ی اصلي آثار یک هنرمند، ملهم از وقايع روزمره،نحوه ی زیست و چگونگی زیستگاه اوست. در واقع سوژه هاي زندگي هنرمند، پروسه ي پيچيده اي را طي مي كند كه در اين ميان ، ازفیلتر دیدگاه خاص او عبور می کند. و در انتها، ما به عنوان مخاطب، يا با اشاره ي مستقيم هنرمند به موضوع مواجهيم و يا در فضايي انباشته از احساسي خاص غرق مي شويم.

آثار استنلي دانوود، در نگاه اول، مخاطب را به فضايي معما گونه پرت مي كند كه مكاني ست براي تجمع تمامي حس هاي ناخوشايند. حس هايي كه معمولا اشخاص از آن ها دوري مي كنند.

نقطه ضعف هاي پيشرفت و توسعه، سردرگمی متناوب، به هنگام رویاروئي با علائم و لوگو هاي اختصاري، علامت هايي كه در تعدد و تكثر خود به مرحله اي رسيده اند كه همديگر را نقض مي كنند، نبود امنيت، موج قتل نفس هايي كه حتي خود اشخاص در برابر جايگاه شخصيتي خود، مرتكب مي شوند،اين ها، چيزهايي ست كه با رو به رو شدن با آثار دانوود، به انسان هجوم مي آورند.


No sUrPriSes



در بعضی از آثار دانوود، مخاطب با شخصیت هایی مواجه می شود که در نهایت تسلیم بایدها و نباید های گاها غیرضروری جامعه شده اند.شخصیت هایی که وجوه انسانی شان در دالان های تو در توی درونشان گم شده و حالا در وجه غیر انسانی خود ظهور کرده اند.

آثار دانوود، آينه يي ست از فشار هايي كه بر افراد جامعه تحميل مي شود و بازتاب ناهنجاري هايي ست كه در جامعه وجود
دارد.او فضای پارانویائی جامعه را به عنوان پدیده ای که «هست» و حتی در بعضی از موارد به شکلی اغراق آمیز،به نمایش می گذارد، بی آنکه بخواهد با چنین پدیده ای آرمانگرایانه برخورد کند.

استنلي دانوود، شهامت آن را دارد كه اين فضای تحمل ناپذیر را اين چنين به نمایش بگذارد و استعاره ی تلخ جان های پنهان را از طریق ژانر کلاژ تلفیقی مدیا-دیجیتال، به مخاطب باز شناساند.

ادامه دارد...


عکس ها

۱ نظر:

ناشناس گفت...

افروزخانم سلام مطلب خیلی خوبی گذاشتی. اماای کاش عکسها بیشتر بودن. ممنون
آذر کیانی