۱۳۹۹-۰۱-۲۵

Yellow Sunflowers




نقش معماری در شکل‌گیری مناسبات اجتماعی انکارناپذیر است. آنجا که معماری با طبیعت آشتی می‌کند و بی‌آنکه خودش را فریاد بزند، فروتنانه شانه‌به‌شانه‌ی طبیعت شکل می‌گیرد، به سرچشمه‌ی احساس امنیت بدل می‌گردد، به محل زایش ایده‌های نو و حیاتی پر تکاپو، به تجلیلی از حضور، فعالیت و همراهی تک تک افراد. و در نقطه‌ی مقابل، زمانی که معماری همدست نظام حاکم، هم‌راستا با این توهم که پیشرفت امری‌ست صعودی، بر گور درختانْ سر به فلک می‌کشد، تشدیدکننده‌ی سلطه‌گری و کنترل، تلقی پناهی امن بودن را متلاشی می‌کند. جمع انسانی در این حالت، گروهی بی‌نام و نشان است که به پیشوا نیاز دارد! نمونه‌های این دو کارکرد معماری در دنیا کم نیستند؛ جایی ابزار حکمرانی‌اند و جای دیگر، یار شهروند.

در این میان، کشورگشایی‌های ویروس کرونا بر دنیای معماری چه تأثیری خواهد گذاشت؟ بر این نقش مهمی که در چگونگی کیفیت حضور افراد بازی می‌کند؟

تا این لحظه، دنیای معماری عملاً بهت‌زده است. با به تعویق افتادن فستیوال‌ها، سخنرانی‌ها و به ویژه بینال معماری ونیز ۲۰۲۰، هزاران فرصت همکاری نیز به آینده‌ای نامعلوم حواله شد. کارگاه‌های ساختمانی (درست برعکس ایران، لااقل در تهران که بنده شاهدش بودم) برای حفظ جان عوامل اجرا تعطیل شدند. دفاتر معماری نیز به همین ترتیب. نگرانی‌ها فعلاً از بابت کمبود مصالح ساختمانی (عمدتاً تولید چین) است و زمزمه‌هایی مبهم در خصوص تغییر معیارهای طراحی.

امر مسلم این است که دنیای معماری پس از پایان پیشروی‌های ویروس کرونا، (باز هم احتمالاً برعکس ایران!) دیگر همانند سابق نخواهد بود. احتمالاً در پروژه‌های جدید، انفصال برخی فضاها در یک مجموعه جهت اطمینان از سلامت افراد، کم‌هزینه‌ترین راه‌حل و در عین حال امری ضروری خواهد بود. امّا آیا این انفصال و جداسازی با توجه به نقش معماری در پیوندهای اجتماعی، ابزاری نوین برای سلطه‌گری و یا بهانه‌ای برای کنترل بیشتر افراد خواهد شد؟ و آیا در کشورهایی که مردم جز تعدادی عدد و رقم نیستند، اساساً تغییری اعمال خواهد گردید؟


شرح تصاویر:






این شش تصویر پروژه‌ای است که اواخر سال ۲۰۱۹ پیش از شیوع کرونا افتتاح شد. یک نمونه‌ی درخشان و الهام‌بخش. مجموعه‌ی فضای همکاری، شامل اتاق‌هایی است که جهت انجام پروژه‌های انفرادی یا گروهی، برگزاری جلسات سخنرانی، کارگاه‌ها و تا ضبط پادکست در اختیار افراد قرار می‌گیرند. اتاق‌ها جدای از هم‌اند امّا توسط حجمی انبوه از گیاهان و درختان به هم پیوند خورده‌اند و شفافیت دیوارها این پیوند را تا کنه فضاها ادامه داده‌است: انفصال فضا بی‌آنکه در مناسبات اجتماعی خللی ایجاد گردد و در عین حال، ایجاد محیطی سازگار با محیط‌زیست و سلامت انسان.





و این چهار تصویر، منظره‌ی شهری دیگر است که به امر یک نظام توتالیتر برپا شده. جنگل انبوه، متراکم و غول‌آسای ساختمان‌ها/ سلول‌ها. مصداق بارز مطلقاً بی‌ارزش بودن مردم. انسان به مثابه‌ی ابزار تداوم‌بخش سلطه. محیطی به شدت مستعد برای افت کیفیت سلامت که اساساً توان تغییر و دگرگونی ندارد. در چنین شهری پس از این، چه برج‌هایی سر بر خواهند آورد؟







هیچ نظری موجود نیست: