۱۳۸۵-۰۳-۰۳

NatUrAL OcCUrReNce


در ادامه ي بحث «مكث»....




پرداختن به مسئله ي آشفتگي جهان و رويدادهاي آن، آسان به نظر مي رسد. ظاهرا خطوط مغشوش و تصاوير پراكنده كه خود بيانگر گره هاي كور خواسته ها و ناخواسته هاي بشري ست مي تواند از حضور فاجعه اي خبر دهد كه رخ دادن هر روزه اش امري ست عادي.
اما با نگاهي دقيق تر به موضوع، مسئله ي چگونگي تركيب بندي عناصر نمادين، به ميان مي آيد و اين كه در فرآيند نزديك كردن مخاطب به موضوع، فعل پرداختن بايد به چه نحوي صورت بگيرد.
دليل درهم ريختگي جهان،انسان است كه ناخودآگاه در آن غرق است. در حقيقت، كشش غريب و ناآگاهانه ي انسان به سمت وقايع منفي، موقعيتي را به وجود آورده كه در حال حاضر شاهد آنيم. پس بحث كردن بر سر موضوعي كه برداشتي آگاهانه از آن نداريم،در يك كلام، سخت است چون خود بازيگر آنيم و به شكلي سيري ناپذير به بدتر كردن آن راغب ايم، .
و سختي آن، زماني ملموس مي شود كه بخواهيم با نگاه يك ناظر به آن بپردازيم. آن گاه مي بينيم كه جايگاه و موقعيت فردي، معناي خود را از دست داده و هاله اي از سرگرداني انسان ها را در برگرفته.
در اين ميان، مي توان اين رويه را انتخاب كرد كه مخاطب را با "خود" َش رو به رو كنيم، نه "خود" آشفته بلكه "خود" آرام و مسلطي كه در جهت بازكردن گره هاي كور، نفس مي كشد.
اين يك انتخاب كاملا فردي ست. روشي ست براي بهبود وضعيت و نه تحميل بيشتر و بازتعريف آن...در هر حال، حقيقت، وجوه بسياري دارد كه هر فرد، تاويل شخصي خود را از آن دارد، شايد روش رو به رو ساختن انسان با خود چند پاره، تاريك و منفي اش، بتواند بهتر عمل كند...شايد با تكرار دوباره و چندباره ي وضعيت كنوني و گرد حسرت گذشته نشاندن بر دل انسان، بتوان او را به سمت روشنايي هدايت كرد...

Le cOcOn
يك كافه رستوران است...و طراح آن فرصت را مناسب يافته تا مخاطب خود را با امري كه "هست" رو به رو كند...آشفتگي جهان پيرامون...
اينكه تا چه اندازه هيدئو هوريكاوا توانسته به مقصود خود نزديك شود، موضوع مورد بحث نيست...ما مي خواهيم به چيزي كه در حال حاضر در اختيار ما هست ، بپردازيم.

كافه رستوران دو طبقه است، در طبقه ي همكف، ما با يك تخته ي چوبي بزرگ رو به روييم كه كاركرد ميز بار را دارد. شيارهاي روي تخته چوب و نامنظم بودنش و همچنين سقف و ديوارهايي كه وجوه شكسته ي فراواني دارند، فضا را از حالت متعارف خود خارج كرده است.



در طبقه ي زير همكف، دو فضا وجود دارد. بخشي كه هيچ عنصر خاصي تعريف كننده ي مكان نشستن مخاطبان نيست و تنها با چند ميز و صندلي پر شده و ديگري 9 اتاقك نارگيل شكل كه هر كدام ظرفيت يك گروه كوچك را دارد.
تمايز فاحش ميان اين دو فضا در طبقه ي زيرين، همچنين سادگي كف طبقه ي مذكور و تنوع بسيار زياد بصري سقف كافه رستوران، نوعي تعادل در شكل گيري فضاي كلي ايجاد كرده است.




در يك جمله، ما در اين رستوران با فيزيك متافيزيكي جنگل رو به روييم. سقفي كه از حضور ناپيداي درختان شكل گرفته، كفي كه سادگي زمين و خاك را نشانه رفته و نارگيل هايي كه از ميان شاخه هاي درختان سقوط كرده است.
اما، پر بيراه نگفته ايم اگر بگوييم جهان امروز، جهاني است كه از قانون جنگل تبعيت مي كند. آشفتگي محيط خارج از رستوران، تاثير خودش را در پس اشكال چند وجهي، بر سقف و ديوارهاي داخلي گذاشته است. در طبقه ي همكف، محيط، يك محيط آشفته است. حركت و عدم سكون امري ست كه هر لحظه به ذهن مخاطب القا مي شود. آنچنان كه در جامعه نيز چنين است.
با پايين آمدن و قرار گيري بر سطح زمين، وضعيت تغيير مي كند، افراد يا در داخل اتاقك هاي كوچك جا مي گيرند و در نتيجه ديگر از تنوع بيش از حد بصري خبري نيست و يا با قرار گفتن بر سطح زمين، در محيطي آرام، بي آنكه درگير محيط خارج شوند، تنها شاهد وضعيت آن خواهند بود.
در حقيقت، كناره گيري دروني از دنياي بيرون و در عين حال بودن در ميانه ي آن، همچنين نظاره گر موقعيت كنوني بودن، مي تواند محتواي پنهان در متن فضاي زيرين باشد.



نگاه هوريكاوا به وضعيت موجود، تنها بر ويژگي هاي بارز آن محدود نمي شود بلكه خود راه حلي را ارائه مي دهد.او راه حل خود را در نوعي رابطه ي ديالكتيك با محيط پيرامون قرار مي دهد به نحوي كه گويي راه حل او، جوابگوي مسائل موجود هست، حتي براي مدت زماني كوتاه.



عكس هاي بيشتر؟



ادامه دارد...

۶ نظر:

ناشناس گفت...

THE birth OF FANTASY...Every great architect is - necessarily - a great poet. He must be a great original interpreter of his time, his ( birth)day, his age.
Frank Lloyd Wright

ناشناس گفت...

THE birth OF FANTASY...Every great architect is - necessarily - a great poet. she must be a great original interpreter of her time, her ( birth)day, her age.
Frank Lloyd Wright

اوستا پرهیزگار گفت...

اين پست خيلي فكر برانگيز است. نماي خارجي اين بنا براي من سؤال شد...فعلاً

ناشناس گفت...

سلام ... تولدت مبارک ... میدونی معمارهای معروفی تو این ماه متولد شدن؟ ... بحث مکث هم بسیار جالب بود و منتظر بخشهای بعدی آن هستم.

ناشناس گفت...

سلام عزيز... با يک شعر جديد منتشر نشده از خودم و خبرهاي مربوط به نمايشگاه کتاب به روزم و منتظرت!

ناشناس گفت...

lida aminian:

happy birth day to u.